به گزارش «راهبرد معاصر»؛ جمهوری اسلامی ایران و عربستان به عنوان دو رقیب دیرینه منطقه شناخته میشوند که گاهی برای تنظیم سیاستهای منطقهای به همکاری پرداخته و در برهههایی نیز روابط این دو کشور ناهمگون بوده است.
با توجه به روابط نامتوازن دهههای گذشته و روند تحولات سیاسی سالهای اخیر در منطقه غرب آسیا، درک و فهم دقیق رفتار دولتمندان عربستان میتواند منجر به طراحی سیاست خارجی هوشمندانه شده و منافع قابل توجهی را برای کشور به ارمغان آورد.
به منظور تحقق اهداف چشم انداز ۲۰۳۰ عربستان سعودی در سیاست خارجی خود دکترین «بیطرفی مثبت» را در پیش گرفته است
به منظور فهم دقیق اهداف عربستان میبایستی طرح ۲۰۳۰ این کشور مورد مطالعه قرار گیرد. عربستان سعودی از سال ۲۰۱۶ برنامه ملی تحول را برای سال ۲۰۲۰ و در سال ۲۰۲۰ نیز چشم انداز ۲۰۳۰ را برای این کشور طراحی کرد. هدف این طرح بهرهگیری حداکثری از مزایای جغرافیایی فرهنگی و انرژی این کشور برای ایجاد سرمایهگذاری پررونق منطقهای است. در این طرح عربستان پنج هدف عمده را دنبال میکند:
1- ایجاد تنوع اقتصادی، خلق فرصتهای شغلی جدید، افزایش اشتغال زایی و ایجاد اقتصاد مستقل از نفت یا اقتصاد غیر نفتی
۲- سرمایهگذاری و تأمین مالی پایدار بر روی محیط زیست پایدار با هدف مقابله با بحران های زیست محیطی و تغییرات آب و هوایی و ایجاد زیست شهری سالم
۳- توسعه سرمایه انسانی از طریق توانمندسازی شهروندان و کسب مهارتهای جدید و سوق دادن آنها به بازارهای کسب و کار جدید
۴- توسعه اجتماعی شامل افزایش استاندارد بالای زندگی امنیت پایدار، توسعه سیستمهای بهداشتی و حفظ بنیانهای خانواده
۵- توسعه فرهنگ و گردشگری
به منظور تحقق اهداف چشم انداز ۲۰۳۰ عربستان سعودی در سیاست خارجی خود دکترین «بیطرفی مثبت» را در پیش گرفته است. بر اساس این دکترین عربستان تلاش می کند به عنوان بازیگری تعیین کننده در تحولات منطقه ای نقش ایفا کند. نقش این کشور در میانجیگری برای پایان دادن به منازعه اوکراین و پیشنهاد میانجیگری جمهوری اسلامی ایران و آمریکا نیز در این قالب قابل ارزیابی است.
به نظر میرسد عربستان سعودی به این نتیجه رسیده که برای تحقق رویای ۲۰۳۰ نیازمند صلح و ثبات منطقهای است و این امر زمانی محقق خواهد شد که در وهله نخست تنشها و چالشها را با همسایه قدرتمند خود یعنی ایران به حداقل برساند و دوم، اینکه ایجاد منطقهای با ثبات و پایدار نیازمند همکاریهای مشترک نظامی، امنیتی، اقتصادی و سیاسی است. به همین دلیل این کشور در تلاش است تا سیاست بیطرفی مثبت را از طریق میانجیگری در پیش گیرد.
محکوم کردن جنایت های رژیم غاصب صهیونیستی و حمایت از غزه از یک طرف و توسعه روابط با این رژیم منجر به موضعگیریهای ضد و نقیض این کشور شده است. به نظر می رسد این کشور برای حفظ موقعیت خود از قانون تعادل استفاده می کند. یعنی در عین حال که به دنبال حفظ همبستگی خود با آرمان فلسطین است در عین حال چشم اندازهای تعامل با رژیم صهیونیستی نیز دارد.
عربستان درصدد است تا از طریق کنشگری دیپلماتیک خطر جنگ بین ایران و آمریکا و رژیم صهیونیستی را به حداقل برساند زیرا ایجاد منطقهای با ثبات و پایدار زمینه را برای تحقق اهداف چشم انداز سند ۲۰۳۰ این کشور فراهم خواهد نمود. از طرف دیگر حل مسالمت آمیز اختلافات منطقهای و ایجاد صلح و ثبات منجر به جلوگیری از حمله احتمالی انصارالله یمن به زیرساختهای انرژی این کشور و توسعه منازعه با انصارالله یمن منجر به اختلال در جذب سرمایهگذاری در این کشور خواهد شد.
اگرچه در دهه گذشته (قبل از سال 2003) روابط دو کشور در مارپیچ ترس و سوءظن قرار داشت، اما اکنون با تغییر مناسبات قدرت و تغییر هندسه قدرت در جهان به نظر می رسد عربستان سعودی به نقش پررنگ جمهوری اسلامی در صلح و ثبات منطقه ای پی برده و در صدد است روابطش را با همسایه قدرتمند خود توسعه دهد.